انواع استخاره و روشهای آن
خبرگزاری حوزه/ یکی از نعمت های بزرگی که خداوند متعال به بشر ارزانی داشته عقل اوست؛ که با تعقل و تفکر می تواند راه های تاریک زندگی را به سهولت طی کند، چنانچه به هر دلیلی عقل را یارای کمک انسان در تصمیم درست نبود مشورت مورد تاکید قرآن و عترت قرار گرفته است، حال اگر کسی از راه مشورت نیز نتوانست پاسخ مناسب را بگیرد، معارف زلال و نورانی اسلام راه را باز گذاشته و در چنین مواقعی مومنین را به استخاره یعنی طلب خیر کردن از خداوند توصیه نمودهاند. سرویس علمی- فرهنگی خبرگزاری حوزه نوشتار محقق و پژوهشگر معارف دینی آقای ابوالفضل طریقهدار را در خصوص آداب استخاره و نیز شرایط تحقق آن تقدیم میکند. + اصـــن یـــه وقــتـایــــی.... + ...یک کارهایى بکنید که موسیقى را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقى یک چیزى است براى یک مملکت مترقى. موسیقى خراب مىکند دِماغ بچههاى ما را؛ مغز بچههاى ما را فاسد مىکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقى باشد، این دیگر به کار نمىرسد؛ این دیگر نمىتواند فکر جدى بکند. اینکه ما مىگوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفتهام، شاید تا حالا ده مرتبه.... دستم را بسوی آسمان دراز میکنم...نه...ستاره نمیچینم...میخواهم دستانم را به آسمان بسپارم...بپاس ستاره ای که خداوند در دستانم گذاشت...چه حسی داشت وقتی مشتم را باز کردم ....و درخششش برق چشمانم را ربود...من ...ستاره دارم...
اسمان ان شب کمی اشفته بود ماه غمگین بود و گویا خفته بود سایه بود و خالی از مهتاب شب من اسیر غم در ان گرداب شب دل ز نوش غم چو مستان گشته بود بغض من بشکست ان شب ناگهان از صدای ساز بی وقت شبان ...وقتی که بن بست غربت سایه سارقفسم بود + غم که نوشتن ندارد..... + دلم جاده ای میخواهد..... من با نفس های گل های بنفشه ، یک فصل را سبکبال تر پیمودم.....و با صدای قدم های یک گل بابونه مسیر آسمان و زمین را مغرور تر از خورشید دویدم........و به لبخند دلنشین تو رسیدم...... وقتی تو لبخند زدی خون انار تصفیه شد....رنگ سیب پرید و سرخ و زرد و دست پاچه روی زمین افتاد......تمام جلبک ها رود نشین شدند و ماهی ها دریا برایشان شیرین شد.....و موج رگ غیرتش بالا گرفت.... همه جا حرف تو بود...حرف هایی مثل حرف های من....... ریواس دستی تکان داد و از شوق خودش را به سمت تو پرتاب کرد ......و گیلاس که هنوز هم دارد چوب خود خواهی اش را می خورد...مدام زیر لب افسوس می خورد....که چرا به حرف های شانه به سر می خندیدم........ و تو همچنان لبخند می زنی و زندگی را با روزگار پیوند می دهی....... دارد ساز پوپک کوک می شود با انحنای زنخدانت و کمی مورچه ها مشتاق تر می آیند تا درون ریشه های بید رقص برگ ها را ببینند......و تو لبخندت هنوز دارد ترانه می خواند......و کسی انگار این ترانه را در قنوت می خواند......در رکوع می خواند....و در سجود می بیند.......... و انگار پای عندلیب هنوز درگیر خار های گل سرخ است و یا مبهوت این داستان لبخندت....... و من چقدر به لبخند تو می بالم........چقدر به تو می بالم.... امان از من...... فرصتی نیست...باید خودم را به زندگی برسانم .....فرصتی نیست ، باید خودم را به حس ناب پرستو های آرام در آسمان پر کشیده برسانم.....باید از جاده ها عبور کنم...از مسیر های لبریز از خاطره....لبریز از حادثه........ باید دست رها شده ام را به دست های گرمت برسانم.....باید خودم را به ذکر بند بند انگشتانت برسانم.... باید به احترام گل ها همیشه بهار باشم...باید به احترام برگ ها همیشه خزان باشم.....باید به احترام خورشید مدام تابستان بمانم....باید به احترام قلب های سرد آدم های برفی همیشه زمستان باشم......... من باید به تمام الفبای زندگی برسم...باید از نفس های خود جلو تر بروم و با کمی احساس به نبض درخت های کاج کمی روح میوه تزریق کنم.....من فرصتی ندارم ، باید به صدای زوزه گرگ ها عادت کنم....باید به روباه های قدیس ! کمی نیشخند اجاره دهم...... باید دست از کمر بردارم.....دویدن تعادل می خواهد........ فرصتی نیست ، باید خودم را به ماه ثابت کنم....باید کمی از غریبگی هایش را سبک کنم..باید از دل تنگ حوض از زیر بال های ماهی های قرمز....باید از زیر قلب پلک های خیسم ماه را به آسمان برسانم....باید دوباره ماه راه گشایم باشد..... من کمی شب می خواهم.....کمی وضو می خواهم....کمی خاک پاک می خواهم.....کمی سجاده و گلاب می خواهم.....کمی عطر شهید می خواهم....کمی ...کمی ...کمی ....خدا می خواهم.....فرصتی نیست......کمی زندگی می خواهم.....
بـــایــد گــوشیــتـو خــامـــوش کـنـی تــا بـبـینـی کـیـــا نــگـــرانـــت میــشـــن …..
نفوذ میکند دراستخوان هایت.....
جاسوس میشود در قلبت......
و آرام آرام ازچشم هایت میریزد بیرون............
که به اندازه نبودنت ادامه داشته باشد....
اینجا....
به اولین روز رفتنت که میرسم....
دنیا.....
تمــــام می شود......
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |